متینمتین، تا این لحظه: 9 سال و 15 روز سن داره

متین امید زندگی مامان و بابا

اتفاقات سال جدید

1395/1/1 0:27
نویسنده : مامان متین
111 بازدید
اشتراک گذاری

متین خوشگلم سلام 

مامانی امروز 6 اردیبهشته . شما الان سه تا دندون پایین داری و چهار تا دندون بالا داری .  دندون های جدیدت تو فروردین نیش زدن . 

مامانی من شما رو از اول اردیبهشت گذاشتم مهدکودک اداره تا هم به فضای مهد عادت کنی که ماه رمضون که عزیز نمی تونه شما رو نگه داره ببرمت مهدکودک صبح چهارشنبه من و شما اولین کسایی بودیم که جلو مهد بودیم . خاله فایزه اومد مامان سام هم اومد و سام که خوابیده بود برد تو مهد  . دوستایی مامانی هم تو رو دیدن و کلی باهات حال و احوال کردن . تو خیلی خوب بودی با بچه ها بازی می کردی من که دیدم تو اینقدر آرومی یواشکی از مهد اومدم بیرون هنوز یک ربع نگذشته بود که خاله فایزه زنگ زد که بیاین متین گریه می کنه رفتم و تا 9پیشت بودم از شانس خاله نسترن همکار مامان هم امروز نیومده بود و خیلی مامانی کار داشت دوباره در رفتم . حدود ساعت 12 وتنیم بهمزنگ زدن امروز بعد نماز هم مراسم بود و تمام مدت من پیشت بودم . و ساعت 3 و نیم اومدیم خونه خاله سعیده هم کلی باهات خوش و بش کرد امروز غذا دمی بود کمی خوردی فرنی هم کمی خوردی امروز برام سخت گذست چون همش استرس داشتم که الان بهم زنگ می زنن گریه و غریبگی کردنت هم عصبی ام می کرد.

گفتن کلماتی مثل بابا مامان عمه دد هم کلمات الان متینه

رفتن به پارک شقایق جمعه بعدازظهر متین رو بردیم پارک متین عاشق بیرون رفتنه و تو پارک حسابی بازی کرد باباش اونو سوار سرسره کرد کلی تو پلرک راه رفت یه دختره حدودا 10 ساله هم همش بغدش می کرد و باهاش سر می خورد یه کمی خوراکی هم خوردیم با چایی .

رفتن به شمال

ازطرف شرکت مامانی یه سفر سه روزه رفتیم شمال عصر سه شنبه حرکت کردیم تو راه خوابیدی کلا تو سفر پسرخوبی بودی .فقط یکم خسته میشدی و امکانات برای پخت غذات نداشتین بیشتر شیر میخورذی  

پسندها (2)

نظرات (0)