متینمتین، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

متین امید زندگی مامان و بابا

سفر عزیز به کربلا

1395/3/9 23:44
نویسنده : مامان متین
127 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق من 

اول از همه بگم عزیز جون که شما رو نگه میداره با عمو مهدی شون رفتن مشهد

عمه جون فاطمه زحمت کشیدن و سه روز شما رو نگه داشتن تو با نرجس و محمد صادق جور بودی و اگه هم غریبی میکردی میرفتی پیش محمد صادق . خلاصه خیال مامانی از این جهت راحت شد . بعد هم بهدفاصله یک هفته عزیز جون رفت کربلا عزیز جون سه شنبه رفت و تا چهارشنبه موند . مامان بزرگ سخه شنبه اومد سمنان که شما رو نگه داره تهران هم نامزدی پسرعموی مامانی بود و مامان بزرگ به اون مراسم نرسید اما بابابزرگ و دایی ایمان وبزرگای فامیلهای مامانی  رفتن تو با مامان بزرگ رابطه ات خوب بود و فقط خیلی شیطونی میکردی زیر مبل خونه مامانشون میری زیر میز تلویزیون میری و راحت درمیای رو صندوق ابزار میری و بعد میری رو سطل برنج و خودت رو به سطل پیاز سیب زمینی میرسونی مهر رو خیای دوست داری و بهت میگیم بده دیتت رو دراز میکنی و میدی سرگرمی ات بیرون ریختن وسایل کشوهای اتاق خودت پ آشپزخونه است عزیز از ترس تو به همه کمدهاش ربان و نخ بسته تا وسایلش رو بیرون نریزی سهشنبه با عزیز و آقاجون خداحافظی کردی . انشاله اگه خدا قسمت کنه عید بریم کربلا . خوش به حال عزیز جون که نیمه شعبان کربلاست . مامانی و مامان بزرگ دنبال خرید واسه عروسی دایی جون بودن. شنبه هم مامان بزرگ نگهت داشتن دوشنبه و چهارشنبه هم مهمون عمه جون بودی واقعا عمه جون ممنون با داشتن بچه هات منو هم قبول کردی  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)