متینمتین، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

متین امید زندگی مامان و بابا

روزهای تعطیل خرداد

1394/2/30 5:22
نویسنده : مامان متین
126 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی خوشکلم

الان تعطیلات 14و 15 خرداده و قرار بود مامان بزرگ و بابابزرگ با دایی جونا بیان سمنان اما متاسفانه حال بابابزرگ زیاد خوب نبود و مسافرتشون کنسل شد ما هم از یک طرف باید 16 واکسن شما رو می زدیم و از طرفی هم درست نبود دراین شرایط مزاحمشون بشیم این بود که نه ما رفتیم و نه اونا اومدن خطا

روز نیمه شعبان یعنی 13 خرداد عمه فاطمه برای بچه هاش تولد گرفته بود این تولد با بقیه تولدها فرق داشت

1- تولد هر سه تاشون رو تو یه روز گرفته بودن

2- تولد ظهر بود

3- خبری از آهنگ های شاد کودکانه نبود.

اما در کل تولد خوبی بود و ما از شادی بچه ها حسابی خوشحال شدیم البته طبق معمول بابا محمد سرکار بود و عموعلی  و زن عمو سمیرا زحمت کشید آمدن دنبال ما . اول کیک تولد رو خوردیم و بعد هم کادوها رو باز کردیم ما برای دختر عمه نرجس یه سارافون خیلی خوشکل برای پسر عمه هادی یک کلاه وبرای پسر عمه محمد صادق یه پیراهن خوشکل خریدیم . مامانی ما این خرید ها رو در شرایط سختی انجام دادیم برای اولین بار با شما رفتیم بازارمجبور شدم وسط خرید یه جا برم تو ماشین و به شما شیر بدم و بابا محمد تنهایی خرید کنه و تو بازار هم بغل بابایی حسابی گریه می کردی و مجبور شدم شمارو بگیرم بغل خودم که آروم بشی و خوابیدی و این در شرایطی که من با چادر بودم و شماهم تو بغلم بودی خیلی سخت بود اونوقت میگن چادر محدودیت نیست پس این چیه با بچه نمی شه چادر سر کرد واقعا .قهر

زن عمو حکیمه می گفت به مامان پول بدین خودش براتون میره خرید و لی ما دوست داشتیم که با سلیقه خودمون خرید کنیم و انصافا هم عالی بود خریدامونتشویق

 

پسندها (1)

نظرات (0)