روزهای تعطیل خرداد
سلام مامانی خوشکلم
الان تعطیلات 14و 15 خرداده و قرار بود مامان بزرگ و بابابزرگ با دایی جونا بیان سمنان اما متاسفانه حال بابابزرگ زیاد خوب نبود و مسافرتشون کنسل شد ما هم از یک طرف باید 16 واکسن شما رو می زدیم و از طرفی هم درست نبود دراین شرایط مزاحمشون بشیم این بود که نه ما رفتیم و نه اونا اومدن
روز نیمه شعبان یعنی 13 خرداد عمه فاطمه برای بچه هاش تولد گرفته بود این تولد با بقیه تولدها فرق داشت
1- تولد هر سه تاشون رو تو یه روز گرفته بودن
2- تولد ظهر بود
3- خبری از آهنگ های شاد کودکانه نبود.
اما در کل تولد خوبی بود و ما از شادی بچه ها حسابی خوشحال شدیم البته طبق معمول بابا محمد سرکار بود و عموعلی و زن عمو سمیرا زحمت کشید آمدن دنبال ما . اول کیک تولد رو خوردیم و بعد هم کادوها رو باز کردیم ما برای دختر عمه نرجس یه سارافون خیلی خوشکل برای پسر عمه هادی یک کلاه وبرای پسر عمه محمد صادق یه پیراهن خوشکل خریدیم . مامانی ما این خرید ها رو در شرایط سختی انجام دادیم برای اولین بار با شما رفتیم بازارمجبور شدم وسط خرید یه جا برم تو ماشین و به شما شیر بدم و بابا محمد تنهایی خرید کنه و تو بازار هم بغل بابایی حسابی گریه می کردی و مجبور شدم شمارو بگیرم بغل خودم که آروم بشی و خوابیدی و این در شرایطی که من با چادر بودم و شماهم تو بغلم بودی خیلی سخت بود اونوقت میگن چادر محدودیت نیست پس این چیه با بچه نمی شه چادر سر کرد واقعا .
زن عمو حکیمه می گفت به مامان پول بدین خودش براتون میره خرید و لی ما دوست داشتیم که با سلیقه خودمون خرید کنیم و انصافا هم عالی بود خریدامون