سفر به شهمیرزاد برای بار دوم
امروز پنج شنیه 15 خرداد و روز تعطیل بود امروز مامانی تو خونه با شما تنها بود و همش با هم می خوابیدین مامانی می اومد شما رو بخوابونه خودش هم می خوابید امروز عمه مامانی زنگ زد که امروز سالگرد فوت مامان بزرگ مامانیه و همه فامیل میرن سر خاک مامانی گفت که به احتمال زیاد نمیایم چون بابایی سرکاره و دیر میاد ثانیا دوست نداشت شما رو تو این محیط های آلوده ببره . ولی به جاش وقتی حدود ساعت 7 بابایی اومد و دید که مامانی حوصله اش از تو خونه بودن سررفته مار و برد شهمیرزاد البته قبلش شمایه کار خرابی حسابی کردی حدود اذان مغرب شهمیرزاد بودیم و تو مسجدی که همون ابتدای ورود به شهره نماز خواندیم اولین بار بودکه تو مسجد با شما نماز می خواندم بنده خدا ...
نویسنده :
مامان متین
2:45